چهارپاره پنجم

چهارپاره پنجم من از نبودت در هجوم نیستی  گم شد حرفی بزن تا سر بگیرد بودن خود را چشمی برای او بخواه ای دوست تا با آن او هم ببیند این تو بودن در منِ خود را … تو در زبان تازه ام تنها ضمیرم باش من مرگ بی اندازه … ادامه خواندن چهارپاره پنجم